2- خودكشى دليل بر عدم ايمان و ياس و نا اميد شدن از خدا مىباشد و ياس و نااميدى از خداوند از بزرگترين گناهان است كه گاهى در رتبه شرك و كفر قرار مي گيرد.
3- كسى كه دست به خودكشى زده همانند كسى كه ديگرى را كشته انسان و انسانيت در نظر او بىارزش شده است. از اين جهت بين خودكشى يا كشتن ديگران فرقى نيست و همانگونه كه هر كس ديگرى را كشت مستحق عقوبت و عذاب مىگردد انسانى كه خودكشى كرده نيز مستحق عقوبت و عذاب الهى مىگردد و اين با عدالت خدا هيچگونه منافاتى ندارد.
4- خودكشى گناهى كبيره است؛ اما اين كه عقوبت آن دقيقا چيست و آيا موجب عذاب ابدى است يا نه اطلاعى نداريم و چه بسا نسبت به افراد و شرايط آنها نيز مجازاتهاى متفاوتى داشته باشد، اما به هر حال خودكشى عملى نادرست است كه نه دين بر آن صحه مىگذارد و نه عقل و خرد انسانى.
5- در نظامهاى حقوقى جهان نيز اساسا خودكشى نوعى بزهكارى و جرم تلقى مىشود، ازاينرو شخصى كه به خودكشى كننده در جهت انتحار كمك كند، شريك جرم شناخته شده و مجازات مىشود و اين فرع بر جرم بودن خودكشى است.
نظرات شما عزیزان:
|